روز پنجشنبه عصری دایی اومد خونمون که تو رو ببینه و وقتی اومد مثل همیشه که همگی را شرمنده می کند و واقعا" عاشقته. چون نزدیک روز کودک بود اومد و برات این کادو های خوشگل را اورد. و تو هم رفتی مشغول شدی و خلاصه خیلی خوشت اومد. (((( از اینجا دایی جون می بوسمت و خیلی دوست دارم و امیدوارم که بزرگ شدم بتونم گوشه ای از زحماتت را جبران کنم.)))) ...
امروز بابا دامون که از سر کار اومد, برات کادو خریده بود. این ارگ خوشگل را برات خریده و کلی دوتایی خوشحال شدیم. تو هم شروع کردی به ارگ زدن و روی دگمه ها زدن و خودتم هم استپ می کردی خلاصه حسابی سرت گرم شده بود. (((( بابا دامون مرسی که همیشه به یادمی , دوست دارم.))) )) ...
ای مامان فدات بشه که ارگ می زنی و بالا رو نگاه می کنی. قربون دستای هنرمندت برم. از کادویی که بابایی خریده خیلی خوشحالی. (((( بابا جونم , دوست دارم ))))) ...
این کیک خوشگل و خوشمزه را بابا دامون امروز اومد خونه گرفته بود . بعد از شام جای همگی خالی با چایی خوردیم خیلی خوشمره بود. (((( بابا دامون دستت درد نکنه.))))) ...
امروز پسرم خونه بودیم و مشغول کارهای روزمره. شب من و بابایی تلویزیون می دیدیم که برگشتیم دیدیم که اینطوری نشستی. بابا هم یواشکی رفت دوربین اورد و ازت عکس گرفت. (قربون قیافه معصومت برم.) ...
سلام گل پسرم. امروز شنبه اول هفته و امیدوارم که هفته خوبی برای ما و همه عزیزانمان باشد. من مشغول کارهای روز مره و تو هم بازی و شیطنت هات. ظهر خوابیدیم و عصری با بابا رفتین کلاس . بابا گفت:که از امروز فعالیت های جدید و فشرده تری انجام می دادی و بسیار خوب همکاری می کردی. اومدین خونه من منتظرتون بودم و رفتی بازی و شامت خوردی و چند شب هست که ١٢ شب می خوابی تا ٨ صبح و ما کلی خوشحالیم که با ارامش می خوابی. ...
امروز جمعه و روز تعطیل است. مثل هر جمعه بابا صبح رفت نون بربری گرفت و خوردیم و خدا رو شکر امروز یکم بهتری. امشب تولد عمو بهداد هست و مامان بزرگ مهمونی گرفته است. عصری اماده شدیم و رفتیم و خلاصه همین که وارد شدیم تمام توجه ها به تو بود و تو هم کلی کیف می کردی.خاله های بابا هم بودند و پسر خاله ها و ... همگی دور هم بودیم و خوش گذشت. ( عمو بهداد تولدت مبارک, ١٠٠ ساله بشی.) ...